در آستانه ی در

ساخت وبلاگ

امکانات وب

غروبی که یک دقیقه زودتر است

شبی طولانی که من و تو خانه ایم و تنها...

محمد میخوابد؛ شمع روشن خانه ما

کسی دیگر احوالی از صاحب این خانه نمی پرسد...

چقدر تلخ است پایان یک راز...

+ نوشته شده در  پنجشنبه سی ام آذر ۱۳۹۶ساعت 21:57  توسط صبور  | 
در آستانه ی در...
ما را در سایت در آستانه ی در دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtarina بازدید : 135 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1396 ساعت: 11:47

اولین مروارید های کوچکت حالا وقتی می خندی دیده می شوند

چقدر مثل دیوانه ها فکر میکردم نکند بی دندان بمانی و هر شب خواب دندان هایت را می دیدم!!

خودت انگار می فهمی که دیگر حالا نباید انگشت مارا به لثه هایت بکشی که شاید درد بگیرد

 و می فهمی که مرواریدی با ارزش در دهان داری که به هزار زحمت هم نگذاری ردش را بزنیم

تکامل تو به نهایت زیباست...

+ نوشته شده در  دوشنبه چهارم دی ۱۳۹۶ساعت 4:52  توسط صبور  | 
در آستانه ی در...
ما را در سایت در آستانه ی در دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtarina بازدید : 129 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1396 ساعت: 11:47

چه کسی گمان کرده که من جز وقت نداشتن علت دیگری برای ننوشتن دارم که بزنمشو حتی در همان فرصت کمی که گاهی می آیم وبلاگ هایتان را میخوانم و نظر میدهم... خدایی بچه داری چندین درجه سخت تر می شود وفتی پایان نامه ای دارد که هر روز مانده و مانده!!  و هر بار ایمیلت را باز میکنی تنت می لزرد که این بار چه تهدیدی از طرف استاد راهنما در انتظارت است + نوشته شده در  دوشنبه چهارم دی ۱۳۹۶ساعت 4:55  توسط صبور  |  در آستانه ی در...
ما را در سایت در آستانه ی در دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtarina بازدید : 136 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1396 ساعت: 11:47

یک نگاهی به سمت چپ وبلاگم کردم و دیدم اخیرا ماهی نبوده که ننوشته باشم

آآآآخ که چقدر فعالم من

+ نوشته شده در  دوشنبه چهارم دی ۱۳۹۶ساعت 4:58  توسط صبور  | 
در آستانه ی در...
ما را در سایت در آستانه ی در دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtarina بازدید : 122 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1396 ساعت: 11:47